نگاهی گذرا به کتاب : یادواره نظام سنتی ایلات کوگیلویه و بویراحمد ؛ تالیف نورمحمدمجیدی کرایی
یکی از تالیفات زنده یاد نورمحمد مجیدی کرایی کتاب : یادواره نظام سنتی ایلات کوگیلویه و بویراحمد است . این کتاب توسط انتشارات فرهنگ مانا (چاپ زیتون سبز) در سال 1393 به چاپ رسیده است . نظر به نقش تاریخی نظام سنتی ایلی در استان کهگیلویه وبویراحمد ، نگاهی گذرا به این کتاب می پردازیم .
این کتاب به معرفی و شناخت حوادث و رویدادهایی پرداخته ، که در دو مقطع تاریخی پیش و پس از اسلام ،در استان رخداده است . در ظهور و پیدایش اقوام مهاجم تازی و ترکان غز ، سلجوقی ، مغولی و تیموری ، مردم باستانی استان ، حوادث و تحولاتی را به خود دیده اند ؛ که در این کتاب به آن پرداخته شده است . بررسی تحولات استان در حاکمیت شاهان صفوی ،حکومت های افغانان ،حکومت لرنژاد زندیه ،حکومت پهلوی اول و دوم ، بازخوانی نظام ایلات استان و ... از موضوعات این کتاب می باشد.
این کتاب مشتمل بر سی و پنج بخش شامل: جغرافیای استان ،اقوام و سرزمین های باستانی ،مردم آمارد یا مرد، بازرنگان،اقوام پس از اسلام ،شبانکاران ،اعراب ،طوایف خواجه،قوم لر،طوایف سادات هاشمی رضاتوفیقی ،طوایف ترک نژاد استان ،اقوام تاتار(مغول) ، ایل نویی ،طوایف مشایخ ،طوایف رئیس ، ایل رئیس برایی ،ایل بویری ،ایل بویراحمد ، ایل بویراحمدگرمسیری ،ایل دشمن زیاری ،ایل چرام ، ایلات افشار کوگیلویه ، مشایخ عباسی کرایی ، ایل کرایی ، ایل بهمئی ،ایل بهمئی علاءالدینی ، ایل پهونده ،ایل یوسفی ، ایلات لیراوی ، ایل طیبی ، ایل طیبی گرمسیر ، ساختاروبافت سیاسی و اجتماعی ایلات ،جامعه زنان ایلی ،سواد و آموزش ، حقوق اجتماعی زنان ایلی و ... می باشد.
این نوشتار را ، با شعری با گویش لری ،در مورد جنگ سال 1316 ایل علاء الدینی بهمئی با رضاشاه و ماجرای کشته شدن خداکرم خان از کلانتران آن ایل ، توسط ماموران نظامی رضاشاه - که بدون توجه به سوگندنامه وپیمان نامه منعقده او را از پشت سر هدف گلوله قراردادند – به پایان می برم . به زعم نگارنده "آنچه در این مقاله درخور اهمیت و نشان دادن است ، شجاعت مردان رزمی بهمئی است. " خوانندگان عزیز می توانند برای شرح کامل ماجرا به کتاب فوق مراجعه نمایند.
1- قسمل زره پوش
خاطر جمم که |
برگردان اشعار :
1- قسم های سرهنگ زره مرا خاطر جمع کرد ،مرا بردند در چهل پله کان ، از پا درآوردند .
2- سرراه چهل پله کان ، خوابانیدند مرا ،خداوندا ! به من برسان یوسف و کاظم خان را .
3- سرراه چهل پله کان ، شانه ام آتش گرفت . خداوندا ! سردار و جهانبخش ( از مردان جنگی )را به من برسان .
4- سرراه چهل پله کان ،تیرخوردم ، خدایا ! به من چهار خواجه امیری برسان .
5- سرراه چهل پله کان ، تیر به شانه ام خورد ، برادرم ! یوسف خان به فریادم برس ، فدایت شوم.
6- هرچه کوه به کوه گشتم کسی مرا نکشت ، درراه چهل پله کان تیر به پشتم خورد.
7- همه شما می دانستید سرهنگ مرا می کشد ! یکی از شماها نگفتید بازگردم از رفتن به اهواز.
8- مردم بهمئی ! دیگر خداحافظ . به سوگند دروغ مرا درسر گچ رامهرمز کشتند.