وبلاگ یاد مورخ ( یاد نامه نورمحمد مجیدی کرایی)

این وبلاگ در زمینه معرفی آثارشادروان نورمحمد مجیدی کرایی نویسنده و شاعر و موضوعات اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی فعالیت می نماید

وبلاگ یاد مورخ ( یاد نامه نورمحمد مجیدی کرایی)

این وبلاگ در زمینه معرفی آثارشادروان نورمحمد مجیدی کرایی نویسنده و شاعر و موضوعات اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی فعالیت می نماید

ایل سرفراز



ای کرایی ای همیشــــه ماندگار

ایل من  ،ای ایل دائم بـــــــرقرار

یادگار کوروش آن مــــــــــرد دلیر

سبز باش و تا ابد هـــــــرگز نمیر

پرچم ایلم همـــــــــــیشه بر فراز

ایل من ایل همیشه ســــــــرفراز

چون دماوند و دنا نامت بلنــــــــــد

پایدار و استــــــــــــــــوار و سربلند

ما که از نســـــــــــــــــل و تبار آریا

کوروشی باشیم دلیـــــــر و بی ریا

کوروش و کورای و کرایی یکی ست

رمز پیروزی ایلم همـــــــــدلی ست

با توکل بر خدا ، ایلـــــــــــم به پیش

دست در دست هم و همدل به پیش

این نه اغراق است و نیــــرنگ و ریا

ادعایی است از سر عشــق و صفا

ایل من باشد همــــــــه جان و تنم

جان من باشد فدای میــــــــــــهنم

 

سراینده : محمدرضا کرایی از بهبهان


شناخت کرایی های سیستان بلوچستان





شناخت کرایی های سیستان بلوچستان

کوچ اجباری ایلات کرایی به  سیستان وبلوچستان

با توجه به عدم وجود اسناد نوشتاری و بعد زمان ، آگاهی چندانی از مهاجرت ایل کرایی در دست نداریم ؛ اما همین اندازه آگاهیم ، که به این انگیزه که مرزهای جغرافیایی این قوم ، در محدوده  ایلات لرستان بزرگ جای داشته و این مردم کوه نشین و دلیر ،  در بروز هر پیشامد سیاسی و اجتماعی، شرکت جسته و با بیگانگان و ستیزندگان در پیکار و رزم بوده اند ؛ شرایطی برای کوچ اجباری آنها فراهم گردید.

در تازش لشکریان مغول ، که نه ماه در سرزمین آنان ، پیرامون دژ مانگشت ، پایگاه کشتار و ویرانگری و مرگ آفرینی داشتند، گزند و آسیب مالی و جانی بسیاری دیده ، به گونه ای که در اثر آن تهاجمات ، مردم کواراکان ناچار به کوچ های اجباری یا اختیاری شده اند .

 در اثر این کوچ های اجباری یا اختیاری ،  حدود هیجده تیره از مردم کرایی ، در دوران مغول به سرزمینهای استان کرمان، سیستان و بلوچستان و خراسان رفته و در آن ایالات سکونت نموده اند. در این استانها بازماندگانشان به نامهای : کرانی، کرایی و به گویش بومی سیستان و بلوچستانی، کهرایی، کهرازهی و کورایی نامیده می شوند.

مردم کرایی ، که هم اکنون در استان بلوچستان و سیستان ، بخشهایی در بلوچستان پاکستان ، افغانستان و خراسان زندگی می کنند ؛ با توجه به اقامت دیرین آنان ، به فرهنگ و زبان بلوچی و سیستانی سخن گفته و پیرو مذهب اهل سنت می باشند.

 

درمجموع ، مردم این قوم که در مناطق بلوچستان ، پاکستان ، افغانستان و خراسان نشیمن دارند ؛ با نام و عنوان قومی (محمدحسنی) و یا ممسنی شناخته شده و خود را از فرزندان محمد بن حسن می دانند ؛  که اصطلاحأ محمد حسنی ،و با کاهش واژه ، ممسنی خوانده شده اند .  آنها می گویند : از شیراز به استان سیستان و بلوچستان کوچ و از این سرزمین به نواحی سیستان(مکران) و بلوچستان ، پاکستان و افغانستان پراکنده شدند.

این مردم در مناطق و شهرهای ایرانشهر، زاهدان، خاش، میرجاوه، چابهار، باهه و کوچه، دشتیاری و شهر سرباز و شهرهای خراسان مانند: سرخس و مرزهای افغانستان، زندگانی ایلی و شهری دارند . باتوجه به زمان زیادی که این دراین ولایات گذرانده اند  ؛ همگی فرهنگ قومی باستانی خود را فراموش و به فرهنگ منطقه ی  سکونت خود روی آورده ، به آن گویش صحبت نموده و در کسوت و لباس آنان درآمدند.

 

کرایی های  (کهرایی) استان سیستان و بلوچستان

بر سر زمان کوچ اجباری طوایف کرایی ، یا به فرهنگ و گویش قومی بلوچی (کهرایی، ﻛﻬرازهی) ﻛرایی و کورایی، اختلاف نظر و دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. برخی کوچ های اجباری آنان را به دوران حملات مغولان در حاکمیت هلاکوخان مغول به لرستان بزرگ: بختیاری، ممسنی و کوگیلویه در زمان اتابکی امیر تکله هزاراسف می دانند؛ بعضی این کوچها را به روزگارشاهان صفوی و نادرشاه افشار مربوط می نمایند . اما آنچه درخور پذیرش است، این واقعیت است که ، کوچهای اجباری مردم ﮐﺮایی سیستان و بلوچستان در زمانی دور پیش آمده، چه فرهنگ ، زبان و آیین بلوچی و حتی سبک تن پوش و لباس آنان  ، که همگی برگرفته از سنت و نژاد بلوچی است  ، نشان می دهد که آنان دوران بسیار دوری در این سرزمین نشیمن گزیده و با فرهنگ و مذهب بلوچی زندگانی  نموده اند.

 ﻛﺮایی ها ، که بیشترین اقوام آنان ،  ورای چهرگان بلوچیان که - همانند مردم هند و پاکستان سبزینه و تیره سانند-  سپید پوست ودارای قد و قامت بلند می باشند ؛ این دوگانگی ، تمایز نژادی(لری)آنان را از بلوچها نشان می دهد.

منابع تاریخی و جغرافیایی سرزمین های سیستان و بلوچستان و مکران باستانی ، بویژه کتاب جغرافیایی که زنده یاد افضل الملک کرمانی درباره ی سیستان و بلوچستان نوشته و بخشهایی از این اثر ارزشمند در مجله یادگار به سال 1328 شمسی به چاپ رسیده[1]  ،  به روشنی از ایل ﻛﺮایی بلوچستان و سیستان با نامواژه کرایی و کورایی ، در سرزمین های مختلف یاد می کند .  

شمار این خانوارها بر اساس اطلاعات محلی ،که در سالهای 1328-1320 نگارش یافته، در مجله یادگار تهیه شده ،که با توجه به بعد زمانی می بایست شمار مردم ﮐﺮایی بلوچ به حدود یک میلیون نفر رسیده باشد.

در همین مجله از بخشی از طایفه ﮐﺮایی یاد می شود ، که در بنادر مکران باستانی  (چابهار، سرباز ، کوچه و باهه )  نشیمن دارند.

طوایف کرایی سرزمین ﻣﮐﺮان نیز ، در زمانی دور  ، در این جا به گونه ای پراکنده می زیسته اند ؛ چه هر تیره ای در منطقه ای ،  به انگیزه نیاز زندگی ، کوچ و مانند دیگر قبایل و طوایف بلوچی و سیستانی  در محدوده ، مرز و محلی ، زندگی قبیله ای داشته اند . از این رو این مردم در کنار طوایف دیگر در مناطق مربوط به بنادر متعلق به مکران، جدا از دیگر شاخه های هم نژاد خود                                                         با نام و نشان قومی ﮐﺮایی نشیمن گزیده اند. ....

 

 

منابع محلی سیستان و بلوچستان

در سفری که در تاریخ 29/3/1388 خورشیدی به شهر زاهدان، مرکز استان سیستان و بلوچستان ، برای شناخت و تحقیق بیشتر درباره ی ایل کرایی ، نشسته در نواحی سیستان و بلوچستان ایران داشتم؛ در  خانه جناب سردار (رئیس) سید محمد کهرازهی ، سردار ایل کهرازهی(کرایی یا کهرایی) شهر خاش، که در شهر زاهدان ساکن بود، میهمان شدم. پس از استراحتی کوتاه ، از آن مرد آگاه و با فرهنگ پرسیدم:  نیاکان گرامی شما از چه تیره ، طایفه و از چه سرزمینی و ایلی به سیستان و  بلوچستان مهاجرت کرده اند؟ایشان در پاسخ به پرسش من فرمودند: نیاکان من از مردم کهرازهی ( کهرایی یا کرایی) می باشند که از شیراز به سیستان و بلوچستان کوچ کرده اند. مردم این ایل،  خاندان ما را به سرداری ، کلانتری و بزرگی در نواحی سیستان و بلوچستان پذیرفته و برگزیده اند؛  من هم اکنون افتخار خدمتگزاری و حل و فصل اختلافات و پاسداشت شرافت قومی آنان را دارم.سردار کهرازهی فرمودند: آنچه از نیاکان ما سینه به سینه نقل و بازگو شده حاکی است که : زمان حمله هلاکوخان مغول به لرستان بزرگ ، از نواحی شیراز همراه 18تیره از نژاد ایل کهرایی کرایی به سرزمین سیستان و بلوچستان کوچ نموده اند . هر تیره و  شاخه ای بنا به ماهیت و نیاز زندگی دامداری و کشاورزی در شهر و دیاری مانند: ایرانشهر، خاش، (مرزپاکستان)، زاهدان (دزآب قدیم) و روستاهای نجف آباد، رستم آبادو خسروآباد در حوزۀ شهری (خاش) نشیمن گزیده اند .   

 مرکز قومی کهرازهی (کهرایی ها) در سی کیلومتری شهر خاش در نزدیکی کوه تفتان در روستای پاول است که ایل ما ، در آنجا جا و مکان دارد.  البته جدا از طوایفی از ایل ما،  سران و سردارانی دیگر از ایل کرایی دارند و در شهرهای بنادر مکران از جمله: چاه بهار، سرباز، دشتیاری ،کوچه و باهه ،  نشیمن دارند ؛ که بر سر هر ایل و تیره ای سرداری ، برابر قوانین ایلی و نژادی دارند ؛که بر اساس عرف و سنت کدخدا منشی ، تنشهای درون قومی را حل و فصل می نمایند.

سردار کهرازهی سن و سالی نزدیک به هفتاد و اندی سال دارد. این بزرگ مرد تعداد یازده پسر به نامهای:1-امان الله  2-دادالله  3ـمحمدعلی  4ـمحمدنیاز  5ـمحمدامین  6ـبهروز  7-ضیاءالرحمن 8-آصف  9-احمد  10-حمید  11- اسماعیل دارد، که با فرهنگ و ادب و مانند پدر و نیاکان لرخود قد بلند و رشید می باشند.

سردار کهرازهی می گوید: ایل ما به گونه ی پراکنده  ، در شهرهای سیستان و بلوچستان و نواحی آن زندگی دارند. طوایف بسیاری از آنان حدود 200سال پیش  ، از بلوچستان ایران به پاکستان کوچ و در آن ایالت دارای تشکیلات و سازمان های قومی می باشند . در رأس قوم آنان که به کهرازهی (کرایی زادگان) شناخته می شوند، سردار بلوچ خان محمدحسنی  ، سپس فرزندش عارف محمدحسنی  و بعد پسر او غلام حیدرخان محمدحسنی جانشین او شده و سردار ( رئیس) بخشی از کهرازهی های بلوچستان پاکستان می باشد.

وی می افزاید: علاوه بر سردار غلام حیدرخان ممسنی، جناب حاج محمدگل خان ممسنی کیهازهی بوده ، که پس از او فرزندش فتحی محمد (محمدحسنی) جانشین او شده است . وی  با توجه به  فرهنگ و مردم داریش ، در دولت بی نظیر بوتو، نخست وزیر وقت کشور پاکستان ، وزیر دولت محلی بلوچستان پاکستان شده است . اوهم اکنون از مردان صاحب نام و سیاستمدار پاکستان می باشد.

در افغانستان نیز ایلی بزرگ ، به رهبری و سرداری تاج محمدخان (یاکی زهی محمدحسنی) در میان مرزهای پاکستان با افغانستان زندگی دارند ؛ که از تیره های قومی کهرازهی (کرایی) محسوب می شوند.

در استان خراسان  ، بین شهرهای زابل ، بیرجند و سپیدآباد  ، بخشی از همین قوم( کهرازهی) نشیمن دارند ،  که به مردم قوم محمدحسنی شناخته می شوند.

سردار کهرازهی شجره نامه ای به خط و زبان اردو  ، به من نشان داد ،که تبار لری خاندان و نیز اسامی نیاکان او را می نمایاند . بخشی از آن خاندان  ، در سیستان و بلوچستان و تیره هایی از آنان به پاکستان (بلوچستان پاکستان) مهاجرت و در حکومت ها نقش سیاسی و سپاهیگری داشته اند. .....

 

 

ماخذ : کتاب ایل باستانی کرایی . تالیف زنده یاد نورمحمد مجیدی کرایی

 



[1] - مجله یادگار سال هشتم و نهم، به سردبیری اقبال آشتیانی ص 110

حکایتی از رنج سفرپژوهشی زنده یاد نورمحمدمجیدی کرایی نویسنده و شاعر ، به مناطق عشایری شهرستان باشت

 

حکایتی از رنج سفرپژوهشی زنده یاد  نورمحمدمجیدی کرایی

نویسنده و شاعر ، به مناطق عشایری شهرستان باشت

 

یکی از تالیفات زنده یاد نورمحمد مجیدی کرایی ، کتاب ناشکفته ها است .  این کتاب شامل  اشعارو سروده های او می باشد ،  که در مجال مناسب به معرفی آن خواهم پرداخت . اما در اینجا حکایتی از آن کتاب ، که سختی و رنج سفر تحقیقی در مناطق عشایری شهرستان باشت را بازگو می نماید، نقل می نمایم .  

مولف می نویسد : " پس از سیر و سفر درسرزمین زادگاهم کوگیلویه و بویراحمد ،‌ به بومگاهی رفتم که شاه بهرام یا تاسار]از توابع شهرستان باشت امروزی [ نام داشت .  بر فراز کوهی در این سرزمین کوهستانی ، که راهی مالرو دارد ،  شهری باستانی می باشد  که ویرانه هایش ، با سنگ های لاشه ای ساخته شده و از دیدگاهی پژوهشی  ، ارزنده است .  

از بومیان روستای تاسار برای دیدن و رفتن به این شهر ویران ، که جغرافی نویسان دوران آغازین اسلامی بویژه کتاب حدودالعالم من المشرق و المغرب ، نام آن را وایکان در کنار شهر لارندان     نامیده اند ،  کمک و راهنمایی خواستم . آنان مردی را که می خواست به سر آن کوه رود را ، با من که بیش از هفتاد و پنج سال سن داشتم ، همراه کردند و هردو پیاده از تاسار به وایکان رفتیم .

راهنما (راه بلد) به من  گفت : باید نزدیک دوساعت بلندی کوه را پیاده بپیماییم و نشانه گم نشدن ما در این راه و تنگه به گذر کوه ، لوله آبی است که از فراز کوه،  به روستای شاه بهرام یا تاسارمی آید . این لوله گذاری را جهادسازندگی برای مردم روستا انجام داده است. چنانچه خواهید دید چهار یا پنج کیلومتر از فراز کوه ، که چشمه پرآبی دارد ، به نشیب - ‌که خیلی هم تند است - آب می آورد . پس از حدود دو ساعت کوه پیمایی ، به سرچشمه آبی رسیدیم که در کنار ویراه های شهر جای داشت .

در کنار چشمه زلال ،  صدها فسیل و سنگواره بوده ، که به رنگ سیاه و پیکره های گوناگون خزنده ،‌در کنار چشمه پراکنده شده و مردم از ارزش آنها آگاه نبودند.

با نگرش به این که مردم روستایی و عشایری آن ، که از ایلات باشت و باوی بودند ، مانند دیگر مردمان عشایری و تیره های کوه گیلویه و بویراحمد ،‌مهمان نواز و مهربان هستند ،‌به گرمی ما را پذیرفته و از آمدن من به این سرزمین کوهستانی پرسش هایی نمودند. من گفتم : برای دیدن این شهر باستانی آمده ام . یکی از آنان که از ویرانه های شهر آگاهی داشت ،‌مرا همراهی نمود. ما به ویرانه های شهر که دیوارهای ساختمان هایش همگی از سنگ لاشه چیده شده بود ، وارد شده و به گشت و گذار پرداختیم .

شهر گستره ی بسیار داشت و از چند محله ( کوی وبرزن ) سامان یافته و کوچه و باغ های آن که هنوز آثارشان بجا مانده  ، بسیار چشمگیر و درخور تامل بوده است.

به هر حال از ویرانه های شهر، که در دامنه کوهی به نام لیزه جای داشت و در بخش خاوری آن کوه هایی دیده می شد ،‌که زنجیره های آن به سوی رشته کوه های پیرحاجی و بابکان می رسید و ‌از دیدگاه پژوهشی ارزشمند بود ، دیدن کردم . به  این منطقه  کمتر پژوهشگری سفر کرده  است!

در پشت این رشته کوه ها، سرزمین گسترده ی کوهستانی بود که کامبوس نام داشت و این نام می بایستی هخامنشی و از نام های باستانی باشد.پس از دیدن ویرانه های شهر ، پیاده به دلی بز ، درخک ، تنگ مردخدای و تاسار و از آنجا به شیراز رفتم .

به دلیل بدی آب و هوا ،‌عکس هایی که از ویرانه های شهر گرفتم ،‌برای کار پژوهشی ام  مطلوب نبودند و ‌تصمیم گرفتم یک بار دیگر از این شهر باستانی دیدن نمایم.این بار بدون راهنما ، خط لوله آب را نشانه کرده ،‌از تاسار به سرکوه رفتم .

هوای پسین بسیاردلنشین ،جان افزا و  نیروبخش بود .  من با  بهره گیری از آن هوای پاییزی به تنهایی از کوه بالا رفتم !  چون ‌نژادم روستایی و عشایر بود و سختی ها و دشواری های فراوانی را دیدم ،‌با دلیری از کوه بالا می رفتم. ناگهان ابری در آسمان کوه پدیدار ، رعد و  برقی آغاز و بارانی باریدن گرفت ، که کوه و دره به لرزش درآمد !

من که از این پیشامدها فراوان دیده بودم ،‌در پناه غاری جای گرفته و چشم به راه فرونشینی باران بودم . از هر سو سیل و باران روان شده ، ابرها فزونی گرفته و آب و سیلاب بیشتر می شد ،‌به گونه ای که سنگ ها از کوه جدا شده و با صدای ترس آور به قعر دره فرود می آمدند !

ترس مرا فرا گرفت. جای مناسبی نبود که در آن پناه گیرم. به خود می گفتم : اگر من در این  غار بمیرم ، کسی مرده مرا نخواهد یافت و خوراک درندگان خواهم شد. با آه وافسوس می گفتم : وای ! که به رایگان جان باختم و .....

صبر و تحمل و شجاعت قوم لر بارقه امیدی در دلم ایجاد کرد . پس از حدود یک ساعت باران فرونشست و سیل نیز فروکش کرد. از شکاف کوه و غارکوچکی که پناهگاه من شده بود ، بیرون رفته و با شتاب ! به راهپیمایی پرداختم.

تشنگی بر من چیره شد ، به گونه ای که دهانم خشک و لبانم بی آب شده و به ناچاری ازعرق چهره ام ،‌لبانم را تر می کردم  ! تا به سرچشمه ی آب کنار شهر ویران رسیدم. شنیده بودم  که در تشنگی اگر شتابان و تند تند آب بنوشی ،‌قلب  از کار می افتد! بنابراین ،‌نخست آب در دهان کرده و نیز آب به چهره ام زدم و کم کم به آشامیدن آب پرداختم . پس از نیم ساعت نشستن و خشک شدن آب تنم ،‌به کپرهای عشایر رفتم . چون بار پیشین مرا دیده و شناخته بودند ،‌مرا به گرمی پذیرفتند. شب را در آنجا ماندم وفردای آن روز ،‌پس از عکسبرداری دوباره از شهر ، به تاسار آمدم و ...

می کنم تسکین درون  سرکشم را با قلم

با مرکب می نمایم ، کوه درد و رنج کم

با دم نوک قلم ساکت شود درد درون

با چنین کاری کنم از دل برون ،‌کوه های غم

 

                      

معرفی کتاب :تاریخ ایل باستانی کرایی

 

نگاهی گذرا به کتاب : "تاریخ ایل باستانی کرایی  " ،

 تالیف  : زنده یاد نورمحمدمجیدی کرایی

یکی از تالیفات زنده یاد نورمحمد مجیدی کرایی کتاب : " تاریخ ایل باستانی کرایی  "  است .  این کتاب توسط انتشارات زیتون سبز در سال 1390  با حدود 340   صفحه به چاپ رسیده است .  کتاب به معرفی ایل باستانی کرایی و سیر تحول آن در دوره های مختلف تاریخی پرداخته است .  برخی عناوین کتاب عبارتند از :

تاریخ ایل باستانی کرایی ، سازمان ایل ، حوادث و رویدادهای تاریخی ،جنگ لرها با ترکان مغول ،جنگ امیرتیمور گورگانی با اتابک  افراسیاب دوم ، فروپاشی نظام حکومتی لرستان بزرگ ، کوچ اجباری ایلات کرایی سیستان و بلوچستان ، منابع محلی سیستان و بلوچستان ، کرایی استان فارس (بخش گله دار)، کرایی استان کرمان ، کرایی استان بوشهر ، کرایی استان چهارمحال و بختیاری ، تیره های کرایی ، کرایی استان خوزستان ، کرایی استان کهگیلویه و بویراحمد، شهر لنده ، شهرک قلعه رئیسی ، شهر دیشموک ، آثار تاریخی دهستان ترو (تراب ) ، عناوین محلی تیره های مردم ایل کرایی ، کوچ  اجباری ایل کرایی به فرمان نادرشاه افشار، ایل کرایی در دوران زندیه ، لشکرکشی کریم خان زند ، شورش قاید مراد کرایی ، کشته شده جعفرخان قنواتی حاکم بهبهان ، بجاماندگان ایل کرایی ، جنگ ایل علاء الدین بهمئی با رضا شاه ، شهرسوق ، سازمان طوایف کهگیلویه و بویراحمد، علما ، شاعران و نویسندگان ایل کرایی   و ...  

مطالعه این کتاب را به علاقه مندان توصیه می نمایم  .

 

معرفی کتاب :مردم و سرزمین های استان کوگیلویه و بویراحمد

 

نگاهی گذرا به کتاب : "مردم و سرزمین های استان کوگیلویه و بویراحمد  " ،

 تالیف  : زنده یاد نورمحمدمجیدی کرایی

یکی از تالیفات زنده یاد نورمحمد مجیدی کرایی کتاب : " مردم و سرزمین های استان کوگیلویه و بویراحمد  "  است .  این کتاب توسط انتشارات بازتاب اندیشه در سال 1381  با حدود 768   صفحه به چاپ رسیده است .  کتاب به معرفی مردم و سرزمین شامل اقوام ،نژاد ، ایلات و طوایف ،زبان ، گویش و فرهنگ مردم استان کهگیلویه و بویراحمد پرداخته است .  برخی عناوین کتاب عبارتند از :

جغرافیای استان ، نژاد نخستین مردم ،سرزمین و مردم پس از اسلام ،قوم لر و نژاد آن ، ساختار ایلات ،طوایف و تیره ها ، زبان و گویش مردم استان ،فرهنگ و سنت های قومی (ترانه ها و سرودهای محلی ، اشعار ، بازی ها ، سرگرمی ها ، عروسی ها ، شب نشینی ها ، غمنامه ها و....)

و ....

مطالعه این کتاب را به علاقه مندان توصیه می نمایم  .

 

معرفی کتاب :آثار باستانی و اسلامی شهر شیراز

 

نگاهی گذرا به کتاب : "آثار باستانی و اسلامی شهر شیراز " ،

 تالیف  : زنده یاد نورمحمدمجیدی کرایی

یکی از تالیفات زنده یاد نورمحمد مجیدی کرایی کتاب : " آثار باستانی و اسلامی شهر شیراز "  است .  این کتاب توسط انتشارات آرون در سال 1392 با حدود 270  صفحه به چاپ رسیده است .  کتاب به معرفی آثار باستانی و اسلامی شهر شیراز در دوره های مختلف تاریخی پرداخته است .  برخی عناوین کتاب عبارتند از :

وضع طبیعی شهر شیراز ،فراز و نشیب های تاریخی ،پیشینه تاریخی ،دوران شکوفایی ،آثار اسلامی (بقعه ها ،امامزادگان و...)،تکایا،دروازه ها و محلات، مدارس ،مساجد قدیم،کاروانسراها،بازارها و بازارچه ها ، میدان ها و فلکه ها ، گرمابه ها ، باغستان ها ،حسینه ها ، موزه ها ، سازمان های دولتی ، آب انبارها ، کهندژ، کلات ها و کوشک ها ، رودخانه ، چشمه و دریاچه ها ،کلیسا ها و کنیسه ها ،کتابخانه ها ، بناهای دوران کریمخان  و ...  

مطالعه این کتاب را به علاقه مندان توصیه می نمایم  .

 

معرفی کتاب :علما و شاعران استان کوگیلویه و بویراحمد

 

نگاهی گذرا به کتاب : علما و شاعران استان کوگیلویه و بویراحمد ،

 تالیف  : زنده یاد نورمحمدمجیدی کرایی

یکی از تالیفات زنده یاد نورمحمد مجیدی کرایی کتاب : "علما و شاعران استان کوگیلویه و بویراحمد"  است .  این کتاب توسط انتشارات به آفرین در سال 1378 با حدود 224 صفحه به چاپ رسیده است .  کتاب به معرفی عالمان وشاعران استان کهگیلویه و بویراحمد در دوره های مختلف تاریخی پرداخته است .  برخی عناوین کتاب عبارتند از :

دانشمندان دینی کوگیلویه ای ،علمای شعردهدشت ،علمای سادات مونه ای کرایی ، علمای شیخ هابیلی ، سادات احمدی ،عباسی ،حیدری ، علائی ، سادات ساداتی ،سادات میرسالاری ،سادات بویراحمد، چرام ،ایل کرایی ،باشت ،سی سخت ،سادات محمودی ، سادات شاه غالب ،سرایندگان و شاعران ،میرزا شوقی کرایی ،خداکرم خان بویراحمدی ،بدیعی دهدشتی ،میرعطا بهبهانی ،میرزا ماذون شیخ هابیلی و ...  

شعری از میرزاشوقی کرایی :

با محتسب شرع کسی جنگ ندارد

چوبی که به شوقی بزند ننگ ندارد

آقا چو سهیل یمنی شوقی چون سیب

سیبی که سهیلش نزند رنگ ندارد

مطالعه این کتاب را به علاقه مندان توصیه می نمایم  .

 

معرفی کتاب :اورنگ باختگان ایران

 



نگاهی گذرا به کتاب : "اورنگ باختگان ایران " ،

 تالیف  : زنده یاد نورمحمدمجیدی کرایی

یکی از تالیفات زنده یاد نورمحمد مجیدی کرایی کتاب : " اورنگ باختگان ایران " است . این کتاب در سه جلد توسط انتشارات آرون در سال 1387  و در 2259 صفحه به چاپ رسیده است . کتاب به تاریخ حاکمان ایران از پادشاهان اوستایی (جمشید جم ) تا انقلاب اسلامی پرداخته است .  برخی عناوین کتاب عبارتند از :

پادشاهان اوستایی (جمشید جم )،ژهاک (ضحاک )، جنگ فریدون و اژدی هاک ، شاهان مادی و پارسی ، داریوش سوم هخامنشی، سلوکیان یونانی ،اشکانیان،یزدگرد سوم ، پیدایش دین مقدس اسلام و حوادث تاریخی مرتبط با ایران، سامانیان ، ترکان غزنوی ،ترکان سلجوقی ،ترکان خوارزمشاهی ، تازش ترکان مغول ، ترکان گورگانی ، پادشاهی ترکمانان، شاهان صفوی ، شورش افغانان و پادشاهی آنان ، پادشاهی افشاریان،پادشاهی زندیان ، پادشاهی ترکان قاجاری ، خاندان پهلوی ، طلوع انقلاب اسلامی  و ...  

مطالعه مجلدات این کتاب را به علاقه مندان توصیه می نمایم  .